جدول جو
جدول جو

معنی دلالی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

دلالی کردن
اگر کسی بیند دلالی می کرد، دلیل که مصلح و رهنمای خیر بود به کردار نیک. محمد بن سیرین
دلالی کردن به خواب بر چهار وجه است. اول: مصالحه در میان مردم. دوم: راه راست نمودن. سوم: کردار نیک. چهارم: امر به معروف به جای آوردن و بدان که دلال، مردی است رهنمای مردمان به خیر و شر.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حلاجی کردن
تصویر حلاجی کردن
پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فرخمیدن، بخیدن، حلاجت، فاخیدن، فلخودن، فلخمیدن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(کُ تَ هََ دَ)
هدایت کردن. راهنمایی نمودن. (ناظم الاطباء). راهبری نمودن: احراب، دلالت کردن کسی را بر غنیمت. (تاج المصادر بیهقی). تنبیه، دلالت کردن بر چیزی که از آن غافل باشد. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) ، نشانۀ چیزی بودن. دال بر چیزی بودن. دلالت داشتن: برجها بر سوهای جهان چگونه دلالت کنند. (التفهیم ص 322). مرض اگرچه هایل بود دلالت کلی بر هلاک نکند. (گلستان سعدی).
بسوخت حافظ و بوئی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(گِ کَ دَ)
نوعی بازی دادن کودکان خاصه کودکان خردسال و شیرخواره را با پنهان کردن خود یا سر خویش پشت حاجبی و سپس ظاهر کردن و ادا کردن کلمه ’دالی’. پنهان کردن سر پشت دیواری یا کاخالی و سپس بیرون کردن و گفتن ’دالی’ برای خندانیدن کودکان، بدیدار کسی رفتن و زود بازگشتن. آمدن نزد کسی یا جائی و زود رفتن. دیداری سخت کوتاه مدت کردن. زودرفتن از جائی خاصه در دیدار دوستی یا خویشاوندی. درمدتی نهایت کوتاه از کسان یا آشنایان دیدار کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از وصالی کردن
تصویر وصالی کردن
وصله کردن، پینه دوزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پنهان کردن سر پشت دیواری و سپس بیرون کردن سر و گفتن دالی برای خندانیدن کودکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلبلی کردن
تصویر بلبلی کردن
شیرین زبانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پنبه زدن فرخمیدن فلخمیدن واخیدن، سنجیدن ته و تو در آوردن مو شکافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاقی کردن
تصویر تلاقی کردن
دیدار کردن فراهم رسیدن هم را دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاخی کردن
تصویر سلاخی کردن
کشتن تکه تکه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جنبانیدن انگشتان در زیر بغل پهلو و کف پای کسی تا بی اختیار به خنده افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاشی کردن
تصویر کلاشی کردن
ترفند زدن کلاه برداری کردن، می زدن مست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلالت کردن
تصویر دلالت کردن
راهنمایی ره نمودن، رساندن راهبر بودن، ثابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
Reciprocate, Retaliate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
Intrude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
réciproquer, venger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
s'introduire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
retribuir, vingar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
intruir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
corresponder, vengar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
intrudere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
ricambiare, vendicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
intrometer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
вторгаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
回报 , 报复
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
włamać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
odwzajemniać, mścić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
вторгатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
відповідати взаємністю , мстити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دخالت کردن
تصویر دخالت کردن
eindringen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
erwidern, sich rächen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
отвечать взаимностью , мстить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
wederzijds handelen, wreken
دیکشنری فارسی به هلندی